جمعه سعدی؛ خَبرت خَراب‌تر کرد جراحت جُدایی

آرامگاه سعدی، شیراز

یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم به علت آن اختیار آمده است غالب اوقات که در سخن نیک و بد اتفاق افتد، و دیده دشمنان جز بر بدی نمی‌آید.
گفت: دشمن آن به که نیکی نبیند.

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی است. برای ما که آنقدر یادی از او و بوستان و گلستانش نمی‌کنیم، شاید همین یک روز اردیبهشتی، غنیمت باشد؛ «که چه بسا لذت همواره از چیزهای کهنه سرچشمه می‌گیرد»*؛ کهنه، اصیل و زمان‌دار.

به بهانه روز سعدی از باب چهارم گلستان بخوانیم در فوائد خاموشی، که چه گنج نایابی است این روزها. این جمعه از سعدی‌خوان‌هایی بشنویم که همواره از او الهام گرفتند و نفس گرمشان به شعرش جان بیشتری داده است.

یکی را از حکما شنیدم که می‌گفت هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان تمام ناگفته سخن آغاز کند.

جوانی خردمند از فنون فضائل حظی وافر داشت و طبعی نافر، چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی. باری پدرش گفت: ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی. گفت: ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت: ای پدر فرمان تراست، نگویم ولکن خواهم مرا بر فائده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟
گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.

از زبان سعدی بشنوید با صدای شجریان‌ها، قربانی، ناظری و … در دویست و شصت و چهارمین شماره از صبح جمعه با گوشه:

تیتر: سعدی
حکایت‌ها؛ گلستان سعدی، به تصحیح محمدعلی فروغی
* رهایی از دانستگی، کریشنا مورتی
عکس: آرامگاه سعدی، شیراز – امید جعفرنژاد

2 Comments

نظر شما