از عبارت «فیلمساز مستقل» حالم به هم می‌خورد

هر کسی فیلمی بسازد که همان فیلمی‌ست که می‌خواهد بسازد و در تعریف بازاریابی یا شرکت‌های تجاری نگنجد، در حقیقت مستقل است. حالا کلمه مستقل را هم به یک برچسب تبدیل کرده‌اند برای فروش بیشتر. برای همین دیگر از این کلمه حالم به هم می‌خورد.

جیم جارموش، فیلمساز، نویسنده، آهنگساز و نوازنده آمریکایی

عجیب‌تر از بهشت، ۸۹ دقیقه، ۱۹۸۴
آدم‌ها با سیر و سلوک مشخصی زندگی می‌کنند

Stranger than Paradise

ویلی، مرد جوان علاف نیویورکی که سال‌هاست از مجارستان مهاجرت کرده، مجبور می‌شود ۱۰ روز میزبان دختر جوانی از اعضای خانواده باشد که مستقیم از بوداپست وارد نیویورک شده و قصد دارد به کلیولند برود. ویلی با بی‌میلی و نارضایتی قبول می‌کند در این ۱۰ روز با اوا همخانه شود اما خصومت اولیه و بی‌تفاوتی در این رابطه با سبک لباس‌، نوع غذاخوردن و زندگی غیرآمریکایی و تازه اوا، تغییر می‌کند و ویلی علاف و بی‌هدف متوجه احساسات تازه‌ای می‌شود. یک‌سال بعد ویلی و دوست‌اش که هر دو به اوا علاقمند شده‌اند، با پول‌های تقلب در یک شرط‌بندی تصمیم می‌گیرند در سفری جاده‌ای طولانی به کلیولند بروند تا دوباره اوا را ببینند…

ویلی: مطمئنی «شام تلویزیونی» نمی‌خوای؟
ایوا: گرسنه نیستم. ولی چرا بهش می‌گن غذای تلویزیونی؟
ویلی: خب باید وقتی اینو بخوری که پای تلویزیون نشستی. تلویزیون. می‌فهمی؟
ایوا: می‌دونم تلویزیون چیه. گوشت‌اش از کجا می‌یاد؟
ویلی: منظورت چیه؟
ایوا: گوشت این غذا از کجا اومده؟
ویلی: فکر کنم از یه گاو.
ایوا: از گاو؟ حتی شبیه گوشت هم نیست.
ویلی: گیر نَده ایوا! می‌دونی. این سبکی هست که توی آمریکا غذا می‌خورن. ببین! اینجا توی این ظرف (یک‌بار مصرف) گوشت دارم، سیب‌زمینی دارم، سبزیجات دارم. دسر هم دارم و حتی لازم نیست ظرف‌هاش رو بشورم.

مغلوب قانون، ۱۰۷ دقیقه، ۱۹۸۶

دو ره در جنگل دوری ز یکدیگر جدا گشتند
و من آن راه تنها را گزیدم راه تنها را
که گویی بکر بود و قهر با مردم

Down by Law

دو زندانی بی‌گناه آمریکایی در نیواورلئان با یک ایتالیایی با انگلیسی دست و پا شکسته هم‌سلول می‌شوند. ایتالیایی آدم کشته و با بلاهت و شیرین‌عقلی ظاهریش راه فرار از زندان را پیدا می‌کند. سه زندانی مسیر زیادی را با هم طی می‌کنند تا به مسافرخانه‌ای خالی می‌رسند. سرنوشت آنها را بعد از اینکه ایتالیایی عاشق زن صاحب کلبه می‌شود، جدا می‌کند و بعد از آن دو هم‌سلولی سابق باید هر کدام راهی را انتخاب کنند که از آن جاده می‌گذرد؛ با شعر «راه طی‌نشده» رابرت فراست.

قطار اسرارآمیز، ۱۱۳ دقیقه، ۱۹۸۹

من الویس پریسلی نیستم

Mystery Train
سه داستان (دور از یوکوهاما، یک روح و گمشده در فضا) با محور الویس پریسلی، خواننده محبوب دهه ۵۰ تا ۷۰ میلادی، در شهر ممفیس ایالت تنسی به یک داستان ختم می‌شوند. یک زوج ژاپنی به عشق دیدن و تجربه شهر و محل ضبط آهنگ‌های اویس با قطار به ممفیس سفر می‌کنند. آنها شب را در همان هتلی می‌گذرانند که یک زن ایتالیایی بعد از فرستادن تابوت شوهرش با هواپیما مجبور است شب را آنجا بگذراند؛ با افسانه و روح الویس در همه جای هتل. او با زنی دیگر هم‌اتاق می‌شود که در داستان آخر ارتباط او با مردهای قصه و صدای شلیکی که همه اپیزودها را به هم وصل می‌کند، مشخص می‌شود.

هر سه داستان با صدای تام ویتس (دی‌جی رادیو) و معرفی این آهنگ معروف با بازخوانی الویس پریسلی به هم می‌رسند:  لینک سوندکلاود:

شب روی زمین، ۱۲۹ دقیقه، ۱۹۹۱
پنج تاکسی، پنج شهر، یک شب

داستانی از پنج راننده تاکسی در پنج داستان مجزا در پنج شهر دنیا؛ راننده تاکسی در لس‌آنجلس دعوت یک مدیر برنامه هالیوودی را برای بازی در سینما رد می‌کند. در نیویورک، یک راننده‌آلمانی مهاجر که در شهر و فرهنگ آمریکایی گم شده، تاکسی را به مسافرش می‌سپارد تا براند، در پاریس، یک دختر نابینا با راننده تاکسی درباره زندگی در دنیای نابینایان حرف می‌زند، در رمِ، راننده پر حرف و شوخ‌طبع و پرسروصدا پدر روحانی بیماری را با کلامش می‌کشد و در هلسینکی، یک کارگر اخراجی، با دوستانش درباره دنیای غیرمنصفانه و عشق و زندگی و مرگ حرف می‌زند.

«جیم جارموش» علاوه بر فیلمسازی و نویسندگی، نوازنده و آهنگساز هم هست. او برای فیلم‌های خودش آهنگسازی می‌کند و سبک و سلیقه مشخصی در انتخاب نوازنده و خواننده‌هایش دارد. جارموش سه آلبوم موسیقی هم منتشر کرده.
موسیقی فیلم‌های او حال و هوایی دارد که فقط مخصوص سینمای خودش است.

در سَوندکلاود گوشه بشنوید:

من عاشق ادبیات و شعر هستم. ادبیات مرا به سینما کشاند. در جوانی شعرهای والت ویت‌من و آرتور رمبو را خواندم و« چشمان‌ام باز شد، اما مشکل این است که ترجمه شعر مثل زیر دوش رفتن با بارانی‌ست. سینما بهتر می‌تواند شعر را توصیف و ترجمه کند.
جیم جارموش

ILLUSTRATION: OLIVER STAFFORD

«گوشه» دفترچه یادداشت چندنفرست که در آن از چیزهایی که می‌بینند و دوست دارند با بقیه شریک شوند، می‌نویسند؛ از موسیقی، کتاب، سینما، سفر و شکم. gooshe@ پادکست گوشه در یوتیوب

نظر شما