خانم شتربان

Robyn Davidson

سال ۱۹۷۷ میلادی است. دنیا را خبرهای جنگ و انقلاب پُر کرده است. رابین دیویدسن جوان با یک دنیا آرزو و خیال می‌خواهد عرض صحرای استرالیا را با شتر طی کند تا به اقیانوس هند برسد. یک مسیر ترسناک و سخت زیر آفتاب سوزان و بی‌رحم صحرا. جواب‌اش به همه کسانی که می‌پرسند چرا چنین کاری می‌کنی این است: چرا نه؟

رابین دیویدسن، زنی ۲۵ ساله است که فرهنگ و زبان ژاپنی را در دانشگاه بریزبن در استرالیا رها می‌کند و به شهر آلیس اسپرینگ اثاث‌کشی می‌کند؛ شهری که برای او مبدا یک سفر ۱۹۸ روزه در عرض استرالیا می‌شود، برای رسیدن به اقیانوس هند؛ چیزی حدود ۱۷۰۰ مایل (بیش از ۲۷۳۵ کیلومتر).

Robyn Davidson

بعد از چاپ این عکس ها در مجله نشنال جئوگرافی، رابین دیویدسن، بین مردم به «خانم شتربان» مشهور شد.

او دو سال کار می‌کند تا پولی جمع کند. وام می‌گیرد. از دوستانش پول قرض می‌کند. یک مرد افغان ـ استرالیایی او را آموزش می‌دهد تا با طبیعت شترها آشنا شود. با حیوانی که به راحتی یک لگدش می‌تواند آدم بکشد یا استخوان بشکند. از رام‌کردن شتر تا زایمان و اخته‌کردنش را یاد می‌گیرد. سرانجام با یک سگ مهربان و دوست‌داشتنی و سه شتر بالغ و یک نابالغ در یک روز بهاری در ماه آوریل سفرش را شروع می‌کند. سفری که رویایش بوده و ممکن است از آن جان سالم به در نبرد.

Robyn Davidson

این سفر ۹ ماه طول می‌کشد. او در صحرا گم می‌شود. بیمار می‌شود. سگ‌اش می‌میرد. افسرده می‌شود و روزها در میان شن و ماسه خودش را رها می‌کند. بی‌آب و غذا می‌ماند. به جاهایی می‌رسد که بومی‌ها اجازه ورودش را به دلیل زن بودنش نمی‌دهند. شترهایش را گم می‌کند. شترهای نر وحشی به قافله کوچک‌اش حمله می‌کنندو مجبور می‌شود بکُشد، شکار کند و حشره بخورد. ۹ ماه در این مسیر بی‌آب و علف، یک زن با چهار شتر راه می‌رود تا به آب برسد.

Robyn Davidson

شتر نر بالغ، دوکی، شتر نر جوان، باب و شتر ماده، زلیخا و کُره‌اش گلیات یا جالوت نام داشتند.

مجله نشنال جیوگرافی در همان زمان، از او خواست درباره سفرش بنویسد. هر از چندی عکاس این مجله در مسیر به او می‌پیوست و از او عکاسی می‌کرد. ریک اسمولان، عکاس جوان و پرشور  در این آمدن و رفتن‌ها، با او وارد رابطه‌ای می‌شود. عکس‌ها و مقاله رابین، در این مجله برایش طرفداران زیادی را جمع کرد. او بعد از این سفر کتابی را به نام «مسیرها» نوشت که همه روزها و دقایق این سفر غریب را در خود داشت. او این کتاب را در لندن در کنار دوریس لسینگ نوشت.

Robyn Davidson

رابین دیویدسن و ریک اسمولان، عکاس

رابین حالا یک نویسنده و ماجراجوی جهانی است. سال‌ها از آن سفر پرخاطره و مخاطره گذشته ولی او این نوع سفر و چادرنشینی را به عنوان سبک خودش انتخاب کرد. هیچ‌وقت در دانشگاه درسش را تمام نکرد اما به عنوان یک مردم‌شناس خودآموخته، کشورها و نقاط فراوانی را با همین روش ِ سفر، در دنیا طی کرده. او همیشه تنها بوده. مادرش در ۱۱ سالگی او خودکشی می‌کند. هیچ‌وقت ازدواج نکرد و رابطه بلندمدتی با کسی نداشت. همه زندگی‌اش سفر و طبیعت است.

Robyn Davidson

شیر بز، بخش مهمی از جیره غذایی او در این سفر بوده.

او جایی نوشته:

کجا کمترین صدمه را به خودمان، به طبیعت و محیط‌زیست و جانوران زده‌ایم؟ یک جوابش این است که وقتی کوچ می‌کردیم و چادرنشین بودیم…

سال ۱۹۷۸ شماره پنجم (ماه مه) مجله نشنال جیوگرافی با این عکسِ جلد، که رابین دیویدسن را کنار یکی از شترهایش به اسم Zeleika نشان می‌دهد، و مقاله مصور مفصلی درباره سفر او منتشر شد؛ بعد از چاپ این عکس‌ها، او بین مردم به «خانم شتربان» (The Camel Lady) مشهور شد.

Robyn Davidson

رابین دیویدسن و شترش زلیخا روی جلد مجله نشنال جیوگرافی ۱۹۷۸

در سال ۲۰۱۳ میلادی فیلمی بر اساس کتاب او به همان نام «مسیرها» ساخته شد و نقش او را میا واشیکوفسکا بازی کرد.

یک قطعه از موسیقی فیلم Tracks که بر اساس داستان سفر رابین دیویدسن ساخته شده:

One Comment

نظر شما