جمعه ساکنان و بومیان نخست آمریکا؛ آوایی که زمین را دوست‌داشتنی می‌کند

vintage-native-american-girls-portrait-photography

بومیان آمریکا -با ایالات متحده اشتباه نشود که بخشی از آمریکاست- از سالم‌ترین، پاکیزه‌ترین و نزدیک‌ترین انسان‌های زمین به طبیعت بودند. وقتی مهاجران اروپایی وارد سرزمین‌های بومیان شدند، با خودشان آبله، آنفلوانزا، مالاریا، دیفتری و تیفوس بردند که سیستم دفاعی بدن بومیان در برابرش آسیپ‌پذیر بود.

پتوی آلوده دادن به سرخپوستانمی‌گویند ژنرال بریتانیایی، لرد جفری آمرست پتوی معروفی را به بخشی از این بومیان هدیه کرد که در این نقاشی، تصویری از آن دیده می‌شود. ادعا شده این پتو آلوده به ویروس آبله بوده و باعث همه‌گیر شدن آبله در میان بومیان و شکست آنها در یکی از جنگ‌ها شده است. گفته شده این هدیه‌های مهاجران طبیعت‌ستیز اروپایی به سرزمین بومیان آمریکا، حدود بیست میلیون نفر از آنان را کشته است.
در روزگار ما بعضی سیاستمداران فراموشکار اروپایی – مثلا یکی در لهستان- از «آلوده بودن» مهاجران سوری و لزوم جلوگیری از ورود آنها به اروپا می‌گویند.

آوازها، شعرها و مراسم آیینی بومیان آمریکا پر از تعبیرها و نشانه‌های روشنی از طبیعت است؛ مثل این سرود یا ذکر کوهستان که مردم ناواهو در مراسمی نُه روزه برای فراخوانی «نیروهای شفابخش نادیده» می‌خواندند:

آوایی که زمین را دوست‌داشتنی می‌کند
دوباره و از نو صدا می‌کند
میان ابرهای تیره
صدای رعد
صدایی از بالا
آوایی که زمین را دوست‌داشتنی می‌کند

آوایی که زمین را دوست‌داشتنی می‌کند
صدایی از پایین
صدای ملخ
میان گیاهان کوچک
دوباره و از نو صدا می‌کند
صدایی که زمین را دوست‌داشتنی می‌کند

در سال‌ ۱۸۵۵ میلادی، تقریبا همزمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ایران، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، فرانکلین پیرس نامه‌ای به مردمان  منطقه واشینگتن در شمال غرب آمریکا می‌نویسد و از آنها می‌خواهد زمین‌شان را بفروشند و منطقه را ترک کنند. دوران خط‌کشی راه‌آهن و رونق اقتصادی در غرب آمریکاست و هنوز قبیله‌های مختلف این مردم در آن بخش‌ها همراه و همیار طبیعت زندگی می‌کنند. فروش زمین برای آنها که در جنگل‌‌های انبوه و رشته‌کوه‌های ریز و درشت زندگی می‌کنند و رودخانه‌های پر آب و آبشارهای مرتفع آرمیده در کنار اقیانوس آرام، بخشی از شرایط زندگی طبیعی آنهاست، معنایی ندارد. آنها زمین، هوا، آب و خاک را اعضای خانواده‌شان می‌دانند و از درک فروش آنها عاجزند و نمی‌فهمند چطور یک «اسب آهنین دودی» می‌تواند از «گاوهای وحشی» مهم‌تر باشد؟
سیاتل، رپیس قبیله دُوّامیش که می‌داند عاقبت سرکشی از این دستور کشتار قبیله‌اش است، می‌پذیرد منطقه را ترک کنند و به تبعیدگاه بروند اما در نامه‌ای خطاب به رپیس‌جمهور دموکرات آمریکا می‌‌نویسد:

«مرد سپید چندی
در قله های قدرت خود باور کرده است
که خود خدایی است
و زمین از آن او.
آیا انسان می‌تواند مادر خود را تصاحب کند؟

پیشنهاد مرد سپید
– خرید سرزمین مان را –
اندیشه خواهیم کرد.
اما مردمان من خواهند پرسید که مرد سپید واقعاً چه می‌خواهد؟
چگونه می‌توان آسمان را
گرمای زمین را
یا سرعت آهوان را خرید؟
چگونه می‌توانیم اینها را به شما بفروشیم؟»*

صبح جمعه با گوشه شماره صد و هفتاد و ششم پر است از آوای سراسر طبیعت‌دوست این بومیانی که روزگاری این وضعیت نابسامان زمین را برای ما پیش‌بینی می‌کردند.

* از کتاب «ما، همه سهمی از زمین هستیم» ترجمه: امید خادم‌صبا
عکس: از «مجموعه دختران و زنان بومی آمریکا» سال ۱۹۱۴ میلادی – ادوارد کورتس

 

One Comment

نظر شما