صبح جمعه با گوشه: این جهان، جهان من نبود

Natalie Carolan_gooshe

یادم می‌آید، بچه (بچه‌تر) که بودیم، خیال می‌کردیم دنیا، دنیای ماست. اما بزرگ (بزرگ‌تر) که شدیم، دیدیم این خبرها نیست. دیدم این را روجا چمنکار بهتر گفته است:

اين جهان جهان من نبود
اين صدا صدای من نبود
ساز تو را لال كردند و گوش مرا پر
بيرون از اين اتاق همه چيز خريدارند
قلب كهنه عشق كهنه حرف های تكراری

ترانه‌های صبح جمعه با گوشه شماره ۱۶۲ را بشنوید:

عکس: ناتالی کارولان، خواننده استرالیایی که یکی از آهنگ‌هایش را این هفته می‌شنوید.

One Comment

  1. شاهین پاسخ

    ترک اول خیلی خوبه البته. یه جایی اعضای گروه آر یی آم گفته بودن که این یکی از سه ترانه محبوبشونه (فکر کنم “لوزینگ مای رلیجن” اولیشون بود. که جالبه هر دو ترانه تم وجودی-هویتی گروه رو بحث میکنن) ولی آخه این مادمازل نُوا خیلی خیلی خیلی شاهکاره. واقعا لذت بردم. چون نوشته بود کاور؛ رفتم ببینم اصلش از کیه. گفتم باید معروف باشه لابد. متوجه شدم نه همون پپینا میوزیکه. اون خانم ساوندکلاودی کاور کرده. یه نسخه ای هم روی یوتیوب هست که یه انیمیشن خوبی هم داره. در کل شاهکار این ترک.
    اون مردک هم خب یه جورایی حق داشت دیگه. مادمازل بهش گفت “من نه لبخند میزنم و نه میخندم و نه زنده ام (زندگی نمیکنم)”. لابد بعد از یه عمر دور موندن و تنها بودن قیافه باربی شکلی هم نداشته لابد دیگه. اون مرد هم به اهالی شهر گفت فکر کنم زن مرده تو اون برج زندگی میکنه! این اهالی شهر بودن که با اطمینان به این نتیجه رسیدن که از جهنم اومده.
    یه فیلمی هم به اسم “به سوی جنگل” (اینتو د وودز) که خیلی موزیکال و قشنگه (مریل استریپ داره –مادر ِجادوگر ِراپانزل تشریف دارن). من همین ایام عید دیدمش به نظرم خیلی خوب و مدرن نوشته شده بود. هر چند وقتی چک کردم دیدم ملت بهش امتیاز خوبی ندادن. بخش اول فیلم چون از داستانهای کلاسیک گرفته شده، خیلی تند و تکراریه ولی باز دیالوگهای خوبی داره، که در بخش دوم کاملا عالی میشه به نظر من.
    —-
    دنیا مال تو نیست؟ شعر تکراری ننویس. برو ببین آزاده کجا داره تخمه شربتی تبلیغ میکنه. کمکش کن. نه اینکه مثل آزاده به جهانگیری تخمه شربتی اعتقاد داشته باشم. نه اصلا. کامپیوتر و هوش مصنوعی صد البته. حالا خواستی هم بیا کد بزن. ولی خداییش سایت داری چارتا آهنگ میذاری ملت میان گوش میدن. ولی خب جدای اون؛ به راه بادیه رفتن به از عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی. وگر مرداد نیافتی حداقل به قدر وسع بکوشدی (قرار هم نیست چون به راه رفتی و بکوشیدی به نتیجه برسی -دنیا یوتیوب نیست). شاعر تو روز روشن تراژدی و شکست رو یه وسیله ای برای ارتباط و جذب مخاطب کرده. “چه فکر میکنی؟ که بادبان شکسته، زورق به گل نشسته ایست …”؟

نظر شما