اینجا کسی هشیار نیست

سلمانی، عکس: میشا آیانا
می‌گوید، از هر کسی که فقط چند دقیقه ثابت می‌ماند، عکس می‌گیرد. هر کسی که بتواند عکس‌اش را در پروژه‌ای که اسم‌اش را «قهرمانان روزمره» گذاشته، بگذارد. میشا آیانا، می‌گوید با عکاسی مستند و عکاسی پرتره زندگی می‌کند و آدم‌ها را همیشه در قاب دوربین می‌بیند.
سلمانی، عکس: میشا آیانا نمی‌دانم برای عکاسی‌ لحظه‌ای از آدم‌ها در سلمانی، رستوران، خیابان، جاده و … چه می‌کند ولی همه اینها جلوی دوربین‌اش، راحت و آماده به نظر می‌رسند. آدم‌ها در عکس‌های سیاه‌وسفید و رنگی او بیشتر به دوربین نگاه می‌کنند، کمتر ژست می‌گیرند و اغلب در حال خودشان هستند.
یکی از پروژه‌های این عکاس آمریکایی «دست‌های مادربزرگ» است که از وضعیت مادربزرگ بیمارش در بیمارستان و بعد از آن عکاسی کرده. خودش گفته می‌داند این پروژه به نظر احساساتی و سانتیمانتال می‌آید ولی برایش از سخت‌ترین لحظات زندگی‌ بوده که دوربین را نگه دارد و از اشک‌های مادر و بقیه خانواده عکاسی کند.
مرد مسنی که سال‌ها در متروی نیویورک آواز می‌خواند، او را آنقدر جذب کرد که از او یک مجموعه عکس گرفت و یک مستند درباره‌اش ساخت. نیمه‌شب، چند قطار را از دست داد اما ایستاد تا این مرد با صدای جادویی‌اش بخواند و او گوش کند و لذت ببرد. بعد از آن بود که دنبال‌اش رفت. وارد خانه‌اش شد و از او مستندی ساخت که به اروپا سفر می‌کند و صدای جادویی‌اش را در خیابان‌های پاریس، دوبلین و لندن رها می‌کند. آگهی کوتاه این فیلم را اینجا ببینید.
چند عکس از مجموعه Eddie’s Country Club:

تیتر از اینجا

نظر شما