چهره آدم‌های اطرافم را می‌سازم

پوستر فیلم «آینه» به کارگردانی آندری تارکوفسکی
می‌گویند، یکی از بزرگ‌‌ترین مشوق‌ها برای نقاشی یا نوشتن «تنهایی» است. معمولا کسی که تنهاست، صداهای ریز و دوردست طبیعت را می‌شنود. رویاپرداز است، جزئیات را می‌بیند، از تنهایی‌اش الهام می‌گیرد و در سکوت سالک راه هنر می‌شود. آنهایی که اطراف‌شان شلوغ است و زیادی اهل بروبیا و تحمل و تعین هستند، احتمالا با ارواح هم حرف نمی‌زنند، توی هوا شناور نیستند و زندگی بسیار معمولی، با اصول و قواعد فیزیکی و مادی دارند.
 
«اِستاسیس ایدریگویچس»، نقاش، مجسمه‌ و صورتک‌ساز، طراح گرافیک، تصویرساز و… از همان آدم‌های تنهاست که روی آب راه می‌رود و با کاغذ حرف می‌زند و با چوب خلوت می‌کند و صداهایی را می‌شنود که به گوش بقیه نمی‌رسد. از آن نوع هنرمندانی که نور را به سایه می‌آورند و نشست و برخاست‌شان تعیین‌شده است و انگار فقط برای نظاره‌گری آفریده شده‌اند. او تنهایی‌اش را روی کاغذ، چوب، تخته سه‌لایی، مقوا و هر چه دستش برسد طراحی می‌کند.
صورت‌هایی که او از آدم‌ها و حیوانات می‌کشد و می‌سازد، نارضایتی، غم، بی‌کسی و رنج را در خود دارند.

 

اِستاسیس ایدریگویچس در لیتوانی به دنیا آمده، در لهستان زندگی می‌کند، عاشق شعر است، تصویرسازی کتاب را جزئی از زندگیش می‌داند و طراحی پوستر و صحنه تئاتر هم بخش‌هایی از زندگیش هستند.
 
او با تماشای آدم‌های اطرافش، تصویر سودازده غرق در غم و تنهایی‌شان را می‌گیرد و دوباره با اشیایی می‌سازد که انگار فقط در دستان او می‌توانند چنین جانی بگیرند. چند تصویر از کتاب‌‌هایی که کار کرده و پوسترهایی که طراحی کرده، در مجموعه عکس پایین صفحه می‌بینید.

من آدم‌های اطرافم را خیلی دقیق تماشا می‌کنم و چهره‌ها، حالت‌ها و حرکت‌ها را زیرنظر می‌گیرم. حال و هوای کارهایم از همین حالت‌های اجمالیِ واقعی آدم‌ها به دست می‌آید.

علاقه اصلی او کشیدن یا ساخت پرتره است چه در قالب ماسک، چه تصویرسازی و نقاشی؛ با چشم‌هایی غمزده، متعجب و نگران. او روی چوب، کاغذ یا تخته سه‌لایی، رنج را شخصیت‌پردازی می‌کند.

 
عکس‌ها از تصویرسازی او برای کتاب «منتخب شعرهای ای.ای.کامینگز»
 
 

*Stasys Eidrigevičius

2 Comments

نظر شما