اُپرا آواز چوپان‌هاست

«اپرا آواز چوپان‌هاست. آیین است. نیایش است. اپرا یک جنبه از جنون است که افسون می‌کند. در این همه سال از سرتاسر ایتالیا گذشته، از جنگ‌ها، فاشیسم، دوره مقاومت… چگونه می‌توان صفای اولیه‌اش را به آن بازگرداند؟ چرا باید در مجموعه عملیاتی به جای اجرای سنتی درست خود، زیر زور و فشار و بیان قرار بگیرد؟ چرا باید سَرزندگی اصیلش را از دست بدهد؟»

این را فدریکو فلینی، کارگردان ایتالیایی گفته که مثل هزاران ایتالیایی دیگر با ترنم‌ اپرا کودکی و نوجوانی‌اش را سپری کرده. او گفته اپرا اصلا با این اجراهای پر کبکبه و زرق و برقی که امروز می‌بینیم، نسبتی ندارد.
شاید باورتان نشود ولی ظاهرا اپرا بخشی از «ایتالیایی‌بودن» کارگران، کشاورزان، میوه‌فروش‌ها و شیرینی‌پزها در ایتالیا بوده: «آهنگری که می‌آمد تا بخاری ما را تعمیر کند و می لرزید، لحاف‌دوزی که با آواز تشک‌های خراب خانه را دوباره پر از پنبه می‌کرد، چاقوتیزکن یا بخاری پاک کن… همه از دم می‌زدند زیر آواز و جملات مرموز اپرا را می‌خواندند با  قصه‌‌های تلخ و وحشتناک از انتقام‌های ددمنشانه و عشاقی که خود را در مقبره‌‌ها زنده‌به گور می‌کردند. برای من اپرا همیشه با دائم‌الخمرها یکی می‌شد. مَست‌ها، شب‌ها، نیم‌تنه‌ها را روی شانه انداخته و در میدان، تنهای تنها، همه اپراهای موجود جهان را با تمام قوا می‌خواندند. برای من اولین خواننده‌های اپرا آنها هستند؛ مست‌ها.»
فلینی گفته، یک روزهایی که عمه‌‌ها، خاله‌ها، دخترعمه‌ها و دخترخاله‌ها دور هم جمع می‌شدند و با هم گلدوزی و آشپزی می‌کردند، آوازهای اپرایی می‌خواندند، اشک می‌ریختند و هرکدام نقشی را بدون نقص اجرا می‌کردند تا زمانی که عموها و دایی‌ها نعره‌زنان با خواندن اپرای «اگر من جنگجو بودم» کفر آدم را بالا می‌آوردند: «اپرا با سادگی، بی‌آلایشی و اجراهای بی‌کروفر آنقدر با «ما» در پیوند است که برایمان بیگانه می‌شود. درست مثل ناخودآگاه. نسبت به اپرا نوعی بیگانگی حس می‌کنم که با من آشناست. مثل حسی که نسبت به مدرسه یا اردوهای تعطیلات دارم. باید همانگونه که ساخته شده به آن احترام گذاشت… مثل گذشته…مثل یک آیین.. مثل یک نیایش…»

 

فیلم: «قطره اشکی (گریه‌ای) پنهایی» آوازی است از اپرای ایتالیایی «اکسیر عشق». مرد ساده‌دل روستایی که عاشق آدینا شده این آواز را می‌خواند. او همه سرمایه‌اش را می‌دهد تا «اکسیر عشق» بخرد. اکسیر عشقِ قلابی را یک کلاهبردار به او می‌فروشد، اما «نمورینو» با دیدن گریه آدینا می‌فهمد او هم عاشقش شده و اکسیر عشق موثر بوده.

نقل‌قول‌ها از کتاب فلینی از نگاه فلینی (در سال ۱۹۸۴)، ترجمه فرهاد غبرائی.

اونا فورتیوا لاگریما* به معنی قطره اشکی پنهانی یا گریه پنهانی، یکی از آوازهای اپرای ایتالیایی «اکسیر عشق» نوشته گائتانو دونیزتی است، ولی شهرت این آواز از خود اپرا بیشتر است و اجراهای متفاوتی در دنیا داشته.

*Una furtiva lagrima

نظر شما