جمعهٔ کلاسیک ۲۸۹؛ موسیقی به جاهایی از مغز می‌رسد که کم‌تر چیزی می‌رسد

موسیقی از همان تکه‌هایی ساخته شده است که ما برای بیان احساسات مهم‌مان از آنها استفاده می‌کنیم.
بازتاب‌های احساسی ما مثل شادی، اندوه، عشق و دلسوزی، از دل همین پاره‌ها یعنی ملودی، ریتم، رنگ (طنین) و زیروبمی، بیرون آمده‌اند.
ما از اینها برای نشان دادن احساسات‌مان و همینطور وصل‌شدن به احساسات دیگران، استفاده می‌کنیم.
مثلا وقتی که می‌بینیم کسی ناراحت است یا خبر بدی می‌شنویم می‌گوییم «اووووه» و این یک آوای موسیقی است، پس موسیقی راهی برای برقراری ارتباط ما با احساسات دیگران و وصل‌شدن به آنهاست.
موسیقی حتی انبوه مردمی را که در یک مسابقه فوتبال یا یک مراسم مذهبی، دورِ هم جمع شده‌اند، به‌هم وصل می‌کند و به آنها هویت جمعی می‌دهد.

از طرفی وقتی گروهی از مردمی را می‌بینیم که به موسیقی‌ای گوش می‌کنند که ما دوست نداریم، احساس غریبگی بیشتری با آنها می‌کنیم.
وقتی از یکی می‌پرسیم، موسیقی چی گوش می‌کنی؟ اغلب داستانی که پشت روایت شخصی افراد هست، برای ما جذاب‌تر از خود آهنگ‌هاست.
اگر کسی بگوید به آهنگ «صبر ایوب» جواد یساری گوش می‌کنم (اومدی اما دیدم دست تو سرده/ گفتی اون روزها دیگه برنمی‌گرده) چون آهنگ دوست‌داشتنی پدرم بود و اشکْ به چشم‌هام می‌آورد، اغلب حسی از هم‌دلی و یک‌رنگی ما را فرامی‌گیرد، اما اگر تشخیص دهیم آنکه می‌گوید به کمتر از واریاسیون‌های گلدبرگ، آنهم فقط با اجرای گلن گولد، راضی نمی‌شود،‌ قصد فخرفروشی یا «کلاس گذاشتن» دارد، از دایرهٔ صمیمی ما خارج می‌شود.
موسیقی احتمالا پیش از زبان و کلام، با انسان بوده و بی‌دلیل نیست که نهادهای گوناگونی با این رقیب قدرتمند، مخالفت کرده‌اند و گاهی حتی با کمک به تولید انبوه مزخرفات ِ تُهی از زیبایی و معنا، با موسیقی به جنگ موسیقی رفته‌اند.
این هفته در صبح جمعه با گوشهٔ ۲۸۹ اجراهایی از موسیقی کلاسیک بشنویم، موسیقی‌ای که البته در زمان خودش، در سال‌های ۱۷۵۰ تا اوایل ۱۸۲۰ به این نام (موسیقی کلاسیک) خوانده نمی شد و در اروپا رواج و رونق داشت و تا امروز زنده مانده است. یک آهنگ اسپانیایی و بخشی از «سمفونی ساده» بنجامین بریتن، از آهنگسازان روزگار ما هم در این فهرست وجود دارد؛ اینجا یا در ساندکلاد گوشه بشنوید و مغز و گوش و احساسات‌تان از گزند انبوه موسیقی تولیدی مزخرف این روزگار دور باد:

دو ساعت اجرا از آثار باخ هم اینجا در یوتیوب:


با استفاده از مقالات و درس‌های آموزشی
Catherine Loveday
عصب‌روان‌شناس
طرح: Jonathan Calugi

نظر شما