کسی از نردبان دیشب ماه چیزی نمی‌داند

نردبان، انتشارات شباویز

در یک سیارۀ سبز و پُردرخت، ماه زیبا و درخشانی چشم آدم‌های سیاره را گرفت و آنها را به طمع انداخت که ماه را پایین بکِشند. آدم‌ها راه‌های مختلف را امتحان می‌کنند اما فایده ندارد تا آن‌که یکی از آدم‌های متفکر سیاره، پیشنهاد می‌دهد نردبانی بسازند و از آن بالا بروند تا ماه را به‌دست بیاورند. درخت‌ها را قطع می‌کنند و با آنها نردبان درست می‌کنند، اما…

داستان کتاب «نردبان» این‌طور شروع می‌شود. داستان را کامبیز کاکاوند نوشته با نقاشی‌های نازلی تحویلی و انتشارات شباویز سال ۱۳۸۳ در ایران چاپ‌اش کرده.

داستان «نردبان» هم مثل داستان این کتاب کودکانه، خیلی پایان شادی ندارد، من که دوست‌اش داشتم.
فکر کنم هدیه خوبی باشد برای بچه‌ها و از داستان و نقاشی‌های قشنگ‌اش خوششان بیاید.

«نردبان» در دانمارک، تایوان و کُره جنوبی هم ترجمه و منتشر شده.

تصویرهایی از کتاب داستان «نردبان»:

*تیتر، کسی از نردبان دیشب ماه چیزی نمی‌داند؟

بخشی از شعر رویا زرین

نظر شما