آوریل خونین جاویدان

آوریل سرخ
روز چهارشنبه، در هشتمین روز از مارس سال ۲۰۰۰ هوستینو (جاستینو) مایا در نزدیکی خانه‌اش در کینوآ در شهر ایاکوچو در پرو جسدی سوخته، پیدا می‌کند.

آوریل سرخ، نوشته سانتیاگو رونکاگلیولو یک تریلر سیاسی و جنایی است و در سال‌های پایانی جنگ دولت مرکزی و چریک‌های راه درخشان است.

Santiago Roncaglioloفلیکس چاکالتانا سالدیوار، دادستان منطقه پس از جدایی از زنش (چون جاه‌طلب نبوده) به درخواست خودش از لیما، پایتخت به این شهر که در آنجا متولد شده، منتقل می‌شود و گزارش خودش را در باره جسدی که سوزانده شده، می‌نویسد. گزارشی که هیچ کس نمی‌خواهد.

هوستینو جسد را در ایام کارناوال در انبار علوفه پیدا می‌کند، سه روز متمادی در حال میگساری و خوشگذرانی بوده و چیزی از این که چطور از این انبار سر در آورده، یادش نیست. یک بازوی جسد سوخته هم گم شده و روی پیشانی جسد هم صلیبی کشیده شده است.

ماجراها از یک روز پیش از انتخابات و در ایام روزه و هفته مقدس و پیش از عید پاک شروع می‌شوند.

جلد کتاب آوریل سرخشخصیت اصلی داستان، دلش می‌خواهد هر جورشده معمای این جسد را حل کند. فلیکس از قوت گرفتن مجدد گروه چریک‌های راه درخشان در هراس است، گروهی که در دهه هشتاد به شدت در کشور فعال بودند. این گروه اطراف شهر آیاکوچو هم فعال است.

اما مقامات رسمی مدتهاست که خطر گروه را تمام شده می‌دانند و نمی‌خواهند مردم متوجه شوند به آنها دروغ گفته شده.

مقام‌های مافوق فلیکس خواهان بایگانی  پرونده و سرپوش گذاشتن بر کل ماجرا هستند و برای این که او را از نوشتن گزارش و پیگیری پرونده دور کنند، فلیکس را به عنوان ناظر انتخابات تعیین می‌کنند.

در جریان سفرهای او، خواننده  از بی‌عدالتی، فساد، سرکوب در جامعه با خبر می‌شود.او وقتی از این ماموریت بر می‌گردد، متوجه می‌شود که پرونده دیگر در اختیار او نیست. او مصمم است که پی آن را بگیرد اما کسی حاضر نیست کمکی کند و با نزدیک شدن به عید پاک، خشونت‌ها هم بیشتر می‌شود.

فلیکس با پیشخدمت رستورانی آشنا می‌شود که نوید شروعی تازه و یا حتی زندگی تازه برای اوست اما نویسنده خواب دیگری را برای او دیده.
فلیکس چاکالتانا سالدیوار شخصیت دوست داشتنی نیست، خواننده با او راحت نیست و نمی‌داند باید  آنچه را او می‌گوید و انجام می‌دهد، باور کند یا نه.

شخصیت اصلی داستان رفتارهای عجیب و غریبی دارد. اتاق مادرش را که  سال‌هاست مرده، همانطور حفظ کرده، لباس‌هایش را آنگونه می‌چیند که انگار هنوز زنده است، با عکس‌های مادرش حرف می‌زند و برای دیدار بعدی، با او قرار می‌گذارد.

خشونت، فساد، مذهب شاید مهم‌ترین موضوعات کتاب باشند. خشونت در کتاب به وفور دیده می‌شوند، دولت و ماموران دولتی و چریک‌ها فاسد هستند، مذهب (کاتولیک) و مراسم مذهبی بومی‌ها هم در کتاب پررنگ است.

Red April, Santiago Roncagliolo

نظر شما