مشهور شدن در روزگار سردرگـــُمی

Hit Makers, book
این جمله‌های آشنا، نکتهٔ مشترکی دارند؛

انسان زادهٔ شرایط نیست. شرایط، زاییدهٔ انسان است. – بنجامین دیزرائیلی

شرق و غرب نسبت به هم بی‌اعتمادند نه به این خاطر که مسلًح هستند؛ مسلًحند چون به هم اعتماد ندارند. – رونالد ریگان

جهان با روسیهٔ بسیار متفاوتی نسبت به سال ۱۹۹۱ روبروست. روسیه هم، مثل همه کشورها، با دنیای بسیار متفاوتی روبروست. – بیل کلینتون

چه ما دشمنانمان را پای دادگاه عدالت بکشانیم چه عدالت را به سروقت آنها بفرستیم، عدالت باید اجرا شود. – جورج بوش پسر

حقوق بشر، حقوق زن است و حقوق زن، حقوق بشر. – هیلاری کلینتون

همه این جمله‌ها از الگوی سادهٔ  ABBA پیروی می‌کنند. (نام گروه موسیقی مشهور سوئدی در دهه هفتاد میلادی هم ABBA بود. سوئد و آهنگسازان سوئدی از مشهورترین تولیدکنندگان آهنگ‌های همه‌گیر جهانی هستند. معروفترین‌شان مکس مارتین است که آهنگهایی برای بک استریت بویز، کیتی پری و تیلور سویفت تولید کرده است)
به ویژه جان اف کندی بود که ABBA را مشهور کرد و ABBA جان اف کندی را مشهور کرد!

انسان باید به جنگ پایان دهد وگرنه جنگ به انسان پایان خواهد داد. – جان اف کندی

این هم از گفته‌های اوست:

هر افزایش تنشی منجر به افزایش تسلیحات می‌شود و هر افزایش تسلیحاتی منجر به افزایش تنش می‌شود. – جان اف کندی

و مشهورترین جمله او:

نپرسید کشورتان چه می‌تواند برای شما بکند؛ بپرسید شما چه می‌توانید برای کشورتان بکنید. – جان اف کندی

[ این نمونه داخلی را هم خودم اضافه می‌کنم، از متن کتاب نیست. در دیدار گروهی از جوانان با آیت الله خمینی، این نوشته روی پارچه‌ای دیده می‌شد؛ اگر فرمان دهید، قلم‌ها را به مسلسل تبدیل می‌کنیم. آیت‌الله در پاسخ گفت، ما امیدواریم بشر به رشدی برسد که مسلسل‌ها را به قلم تبدیل کند. (شاید عین کلمات یادم نباشد اما کلیتش همین است)]

مردم جمله‌های آهنگین و حرف‌های زیبا را دوست دارند و به آنها اعتماد می‌کنند حتی اگر غلط باشند؛ «برای جذاب شدن، جذب شو!»
یک دلیل مشهور شدن و جا افتادن شعارها و تکه‌هایی از سخنرانی‌ها -مثل «ما می‌توانیم»، شعار انتخاباتی اوباما، یا «عظمت را به آمریکا برگردانیم» ترامپ- ساده و آهنگین بودن آنها و تکرار ترجیع‌بند‌وار آنها در میان چند پاراگراف طولانی و حوصله‌سربر است. مردم این «بند ترجیع» یا «بند برگردان» بین خطوط را به‌خاطر می‌سپارند و بقیه سخنرانی را گوش نمی‌دهند یا فراموش می‌کنند.

خلاصه از بخشی از فصل سوم کتاب مشهورکنندگان. موسیقی ِ صدا، قدرت تکرار در آهنگ و سخن

جمله «بله، ما می‌توانیم» باراک اوباما که گفته می‌شود او در آغاز، به استفاده از آن روی خوشی نشان نداده بود، از مشهورترین نمونه‌های اِپیستروفی Epistrophe ( با اپوستروف اشتباه نشود) یا جمله‌های بازگشتی است که پیشینه استفاده از آن ظاهرا به یونان باستان می‌رسد. البته در کتاب‌های مقدس هم نمونه‌هایی از آن هست.
یک نمونه از مشهورترین اپیستروفی‌ها، در معروف‌ترین سخنرانی آبراهام لینکلن، «نطق گتیسبورگ»:

…این رفتگان، بیهوده جان نداده‌اند؛ که این ملت، زیر سایهٔ پروردگار، دوباره آزاد متولد شود؛ و دولت مردم، به‌دست مردم، برای مردم، از صفحهٔ روزگار محو نشود.

اگر فکر کنیم که فیلم‌ها، اپ‌ها، بازی‌ها و خلاصه هرچه که محبوب و همه‌گیر می‌شود، اتفاقی و تصادفی یا چون فقط «خوب و باکیفیت» است، همه‌گیر شده، در اشتباهیم. مردم تکرار تجربه‌های آشنا را با کمی هیجان و غافلگیری، دوست دارند و هالیوود یا نویسندگان متن سخنرانی سیاستمداران و نامزدان انتخاباتی هم این را -حتما- خوب می‌دانند.

هر هنرمند و صاحب کار و پیشه و تجارتی،  و خلاصه هر کس که می‌خواهد خود یا تولیدش را عرضه کند، به دنبال دانستن دلیل موفقیت و شکست کارهاست. کتاب مشهورکنندگان، سفر جادویی و اسرارآمیزی در یک قرن فرهنگ پاپ، فیلم‌های عظیم پرفروش و باارزش ترین واحد پول ِ قرن بیست‌ویکم، یعنی «توجه مردم» است.

شناسنامهٔ کتاب
[schema type=”book” url=”https://www.goodreads.com/book/show/30901608-hit-makers” name=”Hit Makers: The Science of Popularity in an Age of Distraction” description=”Hit Makers is a groundbreaking investigation into the most valuable currency of the 21st century: people’s attention” author=”Derek Thompson” publisher=”Penguin Press” pubdate=”2017-02-07″ edition=”1st” isbn=”110198032X ” hardcover=”yes” ]

«گوشه» دفترچه یادداشت چندنفرست که در آن از چیزهایی که می‌بینند و دوست دارند با بقیه شریک شوند، می‌نویسند؛ از موسیقی، کتاب، سینما، سفر و شکم. gooshe@ پادکست گوشه در یوتیوب

نظر شما