من توام

کیوکو هامادا
تصور کنید شرایط عکاسی بلندمدت از یک انسان را دارید. می‌توانید به خانه‌اش بروید. در حالت‌های خصوصی زندگی‌اش باشید و او را همه جا دنبال کنید. فکر می‌کنید، این شرایط چه تغییری در خودتان به وجود می‌آورد؟
ادامه این متن را نخوانید. عکس‌ها را ببینید تا با خواندن متن، نکته اصلی عکس‌ها لو نرود:

یک عکاس ۳۰ ساله ژاپنی، این کار را با یک خانم مسن به مدت یک‌سال و نیم کرده. درواقع، کیوکو هامادا این کار را با خودش کرده.
کیوکو گفته: من خودم سوژه‌ای هستم، روبه‌روی لنزم. این شخصیت کمی بعد تبدیل به کسی شد که هم خوب می‌شناختم‌اش و هم چیزی در موردش نمی‌دانستم.
کیوکو، کلاه‌گیس خاکستری بر سر گذاشته، آرایش و گریم کرده و سن‌اش را دست‌کم ۳۰ سال بالا برده. خودش گفته، وقتی به آینه نگاه می‌کردم، این شخصیت باعث می‌شد حس‌های متناقضی داشته باشمِ؛ طنز و یک‌جور حس نرم آشنایی.
او که عکاسی تبلیغاتی و تجاری هم می‌کند، گفته ایده این کار با بالارفتن سن، به ذهنش رسیده. شاید چون در ژاپن میانگین سنی بالاست و سالخوردگی بخشی از جامعه‌ است، او به فکر تجربه چند سال بعدش افتاده.
او که از نوجوانی در نیویورک زندگی می‌کند، گفته مرگ پدرش، زلزله عظیم اخیر در ژاپن، جایگزین شدن یک داروخانه زنجیره‌ای به جای کافه پاتوق‌اش و پیدا شدن چند تار موی سفید در سرش او را وادار به تجربه سال‌های آینده زندگی‌اش کرده.
شخصیت این زن مسن، بیش از چهار فصل با او بوده. این عکاس تاکید کرده اگر این زن را روزی در شلوغی مترو یا در اتوبوس یا پارک ملاقات کرده بودم، ممکن بود فقط به هم لبخند بزنیم و از کنار هم رد شویم.
ایده کیوکو، به نظرم جالب است و صحنه‌آرایی، آرایش و نور آن دقیق. شاید در این نوع عکاسی، اهمیتی نداشته باشد که دکمه دوربین را چه کسی زده. به نظر من، اینجا ایده، داستان و طراحی صحنه، تعیین کننده است.

نظر شما